من بیحجابم تو هم حق نداری با حجاب باشی!

از کنار خانم محجبه و چادری که میگذرد، شروع میکند به بلند بلند مسخره کردن و تیکه انداختن! حرف از فاصله جهان سوم و روشنفکری میزند و در نهایت به حجاب و پوشش میرسد تا خود را روشنفکر معرفی کند و محجبه را متحجر و امل و قرون وسطایی!
در جمعی که رفیق، دوست و فامیل محجبه حضور دارند، شروع میکند به حرف زدن فلسفی در مورد اینکه اگر آفتاب به پوست سرت نرسد هزارتا مریضی دنبال خودش دارد و بعد از مدتی کچل میشود. برای طعنه و کنایهای هم که زده، چهار تا جمله فاخر از خودش به قول این و آن اختراع میکند تا نیش خودش را راهی قلب دیگری کند!
از کنار خانم محجبه و چادری که میگذرد، شروع میکند به بلند بلند مسخره کردن و تیکه انداختن! حرف از فاصله جهان سوم و روشنفکری میزند و در نهایت به حجاب و پوشش میرسد تا خود را روشنفکر معرفی کند و محجبه را متحجر و امل و قرون وسطایی! خود را زیبا و تمیز و مبادی آداب میداند و محجبه را زشت، کثیف و نامرتب! کسر شأنش میشود اگر کنار یک بانوی چادری روی صندلی مترو و اتوبوس بنشیند! داخل آرایشگاه وقتی یک خانم محجبه وارد میشود تا خود را آراسته کند چپ چپ نگاه میکند و در نهایت هم طوری که بشنود بلند بلند وصله ناجور به او میچسباند.
بعضیها افراد با حجاب را قبول ندارند. آنها را افراد کم سواد و کم اطلاعات میدانند که به صرف انتخاب پوشش کامل به لحاظ جایگاه اجتماعی ضعیفاند. خانم چادری اگر پشت فرمان باشد تعمداً باید کاری کنند تا نقطه ضعف او در رانندگی آَشکار شود. جلوی او میپیچند، ترمز بیمورد میزنند و...
بدشان میآید بچه آنها در مدرسه کنار بچهای بنشیند که مادر او محجبه است! هر حرفی بزند قبول ندارند. او را از عصر و زمانه و روز عقب میدانند! قبولش ندارند و در برخوردهای مختلفشان چنین رفتاری کاملاً مشهود است.
وای به روزی که کسی بعد از مدتی تأمل، پوشش کامل را انتخاب کند. آن موقع است که باران کنایه به سر او سرازیر میشود: «میخوای شوهر کنی؟! نکنه جایی داری استخدام میشی؟ قراره بابات از ارث محرومت کنه؟! مخ کیو میخوای بزنی؟!»
ظاهراً فرد بیحجابی که تخطی از شرع و عرف میکند و قانون خدا و کشور را زیر پا میگذارد هیچ مشکلی ندارد و نباید به او اعتراض کرد، اما چگونه است که فرد با حجاب از نظر او امل شناخته میشود و به خود حق میدهد هر نسبتی را به او بدهد؟
دوستی که ساکن شهر بیرمنگام انگلیس است، دختر نوجوانی دارد که از شش ماهگی آنجا بزرگ شده و همچنان محجبه است. وی تعریف میکرد چندی پیش برای دیدار خانوادهاش راهی ایران شدند و بعد از گذشت سه ماه و هنگام خروج از کشور دخترش ابایی از بیرون گذاشتن موی خود نداشت و این در حالی است که در بیرمنگام به شدت خود را موظف به رعایت حجاب میکرد. برداشت وی از چنین رفتاری این بود که دخترش تحت تأثیر حرفها و نیش و کنایههای اطرافیان از اینکه روسریاش کمی هم به عقب برود ناراضی نبوده است.
چرا کسی که بیحجاب است و اتفاقاً پا روی شرع و عرف میگذارد، خود را محق به حق انتخاب میداند، اما همان فرد کسی را که محجبه است محق برای انتخاب پوشش نمیداند؟! چرا برخورد غلط و نادرست برخی برای امر به معروف یا نهی از منکر را به پای همه افراد محجبه میگذارند و صبح تا شب در حال تسویه حساب کردن با آنان هستند؟! اینجاست که جای شاکی و متهم عوض میشود!
نیره ساری